ما ز عشقت آتشین دل مانده ایم


دست بر سر پای در گل مانده ایم

خاک راه از اشک ما گل گشت و ما


پای در گل دست بر دل مانده ایم

ناگهانی برق وصل تو بجست


ما ندانستیم و غافل مانده ایم

لاجرم از بس که بال و پر زدیم


همچو مرغ نیم بسمل مانده ایم

چون ز عشقت هیچ مشکل حل نشد


دایما در کار مشکل مانده ایم

عشق تو دریاست اما زان چه سود


چون ز غفلت ما به ساحل مانده ایم

کی تواند یافت عطار از تو کام


چون نخستین گام منزل مانده ایم